
خلوت شبها
- آواره
- Aug 16
- 1 min read
Updated: Aug 31
دلم گرفته ز دنیا، به جستوجو رفتم
به سوی چشمهی نایاب آرزو رفتم
میان دشت سکوت و غبار بیپایان
به بوی نام تو ای عشق، مو به مو رفتم
تو را ندیده، ولی حس تو همیشهم بود
چو نور خلوت شبها، در این وضو رفتم
نه راه مانده، نه مقصد، نه همنفَس باقی
ز پا فتاده، ولی مست و روبهرو رفتم
تو در نگاه منی، گرچه دوری از دیدم
من از نگاه تو تا عمق گفتوگو رفتم
به شوق کوی تو آواره گشته ام ولی
که از حصار زمان تا لب سبو رفتم





Wonderful 👍