top of page

طلوع بی‌غروب

  • Writer: آواره
    آواره
  • Aug 30
  • 1 min read

به هر سو چون نسیم عشق، روانی داشت مولانا

ز شوق حق، دلی لبریزِ فانی داشت مولانا


ز خاک کوچه‌های عشق، تا افلاک پر می‌زد

نگاهی پر ز آتش، بی‌زبانی داشت مولانا


نه با دفتر، نه با منبر، نه با تفسیر خشک عقل

روان در سطرِ خاموشی، بیانی داشت مولانا


زمین در رقص می‌افتاد، چو آوازش جهان می‌برد

نوایی جاودانه، آسمانی داشت مولانا


چو شمس آمد، دلش در نور بی‌پروا تپیدن کرد

ز شعری ساده، رازی جاودانی داشت مولانا


نه مجنون بود، نه عاقل، میان این دو ره می‌رفت

که دیوانه‌ست عاشق‌تر، نشانی داشت مولانا


دلی آواره چو افتاد جهان، سوی نگاه او

در آن چشمِ خداگونه، مکانی داشت مولانا

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
Awara Logo.png
Awara Logo.png
  • Instagram
  • Facebook
  • TikTok

۱۴۰۴ آواره، تمام حقوق محفوظ است.

bottom of page