top of page
شعر


آتش دل
در آتش تو دلم سوخت و بیقرار شدم میان فتنهی چشم تو، بینظار شدم ز شوق خندهی تو باغ جان شکوفه زده که مست عطر تو با هر نسیموار شدم به...
Sep 181 min read


شرح غزل ۹ دیوان شمس
بیت ۱ من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جانافزای را، برریز بر جان ساقیا معنی ظاهر من با پند و اندرز چه کار دارم؟ ای ساقی،...
Aug 319 min read


دل بیخیر
تو آمدی و دل از خویش بیخبر شده است شبیه آینهای در غبار، تر شده است نگاه کردی و باران گرفت در دل من زمین شکفت و هوا از غمت سحر شده است...
Aug 311 min read


آسمان دلم
ز چشمهسار نگاهت شراب میچکد امشب ز آسمانِ دلم آفتاب میچکد امشب هزار شعرِ نگفته، میان سینهی من ز شوق دیدن تو، التهاب میچکد امشب دگر...
Aug 311 min read


دوای دلم
چو بوی زلف تو پیچید در هوای دلم گرفت آتش و سوزش تمامِ جای دلم به هر کجا که نشستم، خیالِ روی تو بود نداشت لحظهای آرام، بیوفای دلم به...
Aug 311 min read


خندهی خاموش
ز چشمانش دلم لرزید، چون طوفانِ دریا را به یک لبخند برد از دل، قرار و صبر و پروا را زلیخا دل به او داد و به عشقی بیسرانجامی که سوزاند...
Aug 301 min read


جام چشم
بیا جانا، که این دل را دگر آرام نتواند به غیر از وصل چشمانت، دمی خوشکام نتواند تویی آن آفتاب عشق، که از نورش جهان جوشد کسی کز مهر تو دور...
Aug 301 min read


طلوع بیغروب
به هر سو چون نسیم عشق، روانی داشت مولانا ز شوق حق، دلی لبریزِ فانی داشت مولانا ز خاک کوچههای عشق، تا افلاک پر میزد نگاهی پر ز آتش،...
Aug 301 min read


داروی ناب
دلم در حسرتت هر شب به سوگ آفتابی بود که مه در چشم تو، بیچشم و بیمهرِ جوابی بود به هر سو رفتم از خود، بینشانی، بینوایی بود ز نامت هر...
Aug 161 min read


شمس بیماتم
شبی در نیمهشب، وقتی سکوت افتاد در عالم دلِ بیشکل با دل شد، ندانستی که کی حاکم جهان آرام خاموشی، دل شب منتظر مانده که ناگاه از دل مشرق،...
Aug 161 min read


درویش سیاه پوش
شبی شمس از دلِ تبریز، با نوری نهان آمد جهان خاموش میلرزید، چو او در آسمان آمد به قونیه قدم بگذاشت، دلِ خاکی به لرزه شد زمین، آمادهی...
Aug 161 min read


خلوت شبها
دلم گرفته ز دنیا، به جستوجو رفتم به سوی چشمهی نایاب آرزو رفتم میان دشت سکوت و غبار بیپایان به بوی نام تو ای عشق، مو به مو رفتم تو را...
Aug 161 min read


بادهی دیدار
دلی که مست تو باشد، خراب میخواهد به جای عقل، جنون را شراب میخواهد نه نقش و نام بماند، نه رنگ و صورت و صوت کسی که دید تو را، انقلاب...
Aug 161 min read
bottom of page